خریدهای پایانی سال برای مهرسا خانوم
از آنجایی که امسال توی عید عروسی عمه فاطمه هست و تموم دخترای فامیل هم عروس گرفتن و فقط من موندم مامان تصمیم گرفت که برای منم حالا اگه لباس عروس نشد لااقل یه لباس دخترونه ناز بخره یه روز رفتیم فروشگاه های گراش و من تنها کاری که نمیکردم اجازه دادن به مامان و بابا برای دیدن لباسا بود آخرش هم توی یه مغازه که لباسای نازی داشت یه بلوز قرمز بزرگ برای بچه های 12 ساله انتخاب کردم و بزور پرو کردم برام عین مانتو بود و اصرار که من اینو میخوام دیگه مامان بابا با هزار دوز و کلک منو از تو مغازه در آوردن و لباسه هم یه جایی زیر بقیه لباسا گم و گور کردن که دیگه چشمام بهش نیوفته که بهونشو بگیرم یه روزم رفتیم پاساژ برلیان و عوض دیدن لباسا من همش بهو...
نویسنده :
مهرسا
11:25